مهدی اکبری

توسعه دهنده

برنامه نویس احمق یا فروشنده نابغه

2023-01-13

اخیرا دارم سعی میکنم مهارت های کار تیمی، مدیریت و رهبری رو یاد بگیرم. لاجرم درگیر نکاتی از فروش شدم.

یکی از نکاتی که بهش رسیدم این بود که گاها افراد برای پروموت کرد چیزی که میخوان بفروشن یه جور درگیری ساختگی ایجاد میکنن.

برای مثال من بیام بگم ۲ + ۲ = ۵ و این یه چیز قراردادیه حالا پنج نفر بیان بریزن توی پیج اینستای من کلی کامنت بزارن. من به هدف توجه گرفتن رسیدم حالا توی این مدتی کافیه یه چیزی رو پروموت کنم و ایمپرشن اون چیز رو بالا ببرم کما اینکه اگر چیزی دارم میفروشم ممکنه اون همه توجه موجب فروش من بشه.

تمام این ها رو گفتم تا به یه قضیه ای اشاره کنم.

آقای م.م که اسم کاملشو نمیبرم که پروموت نکنمش خودم، چند وقت پیش یه سری حرفای پرت و پلا میگفت و موجب شده بود ما برنامه نویسا اسمشو ببریم و بگیم که مثلا پکیج فروش کلاه برداره. ولی دقیقا وقتی ما اسمشو میبردیم به طور ناخوداگاه داشتیم باعث میشدیم که طرف بیشتر بولد شه. مخصوصا اینکه ایشون توی اینستا فعالیت میکرد و اگر من نوعی میرفتم اونجا کامنتی میذاشتم فرضا با روش هایی که اینستا برای رکامندیشن استفاده میکنه میومد و پیج ایشون رو به افرادی که دنبال کد زدن و برنامه نویسی هستن، رکامند میکرد.

حالا اسم بردن هم که دیگه هیچی وقتی اسم طرفو میبردیم، دو نفری که نمیدونستن ایشون کیه، میرفتن اسمشو سرچ میکردن.

ایشون یه سری سوتی هایی میداد که الان فکر میکنم نمیدونم از قصد بوده که ایمپرشن بگیره و به هدف فروش برسه یا واقعا نمیدونسته. حالا چیزی که مشخصه اینه که طرف به هدف «فروش» رسیده خودآگاه یا ناخودآگاه.